دغدغه
هیأت رییسهی دانشگاه به مناسبت هفتهی خوابگاهها اومده بودند سالن ستایش خوابگاه، تا بچهها مشکلاتشون رو در میون بذارن. بحث بالا گرفته بود، یکی از اینترنت داغون خوابگاه میگفت، اون یکی می گفت چهار ساله تو این دانشگاه هنوز یه بار به سرویس داخلی نرسیدم!!! از بس بینظم میاد.
خلاصه هر کس از دری میگفت که ناگهان یکی از بچهها از در کناری سالن پرید تو و با عذرخواهی از اینکه حرف بقیه رو قطع میکرد، شروع کرد به خوشآمد گویی به رییس دانشگاه. همه منتظر بودیم ببینیم حرف حسابش چیه.
دیدم گفت عذر میخوام آقای دکتر، این دوچرخهای که بیرون پارک کردین، من و دوستم چند دور باهاش زدیم، حلال کنید. ببخشید بیاجازه استفاده کردیم، با اجازتون، خداحافظ. (دوچرخه مال پسر حاج آقا، رییس نهاد، بود)
اینا رو گفت و رفت. سالن از خنده بچهها رفت روی هوا. این هم یه دغدغه بود دیگه!!!