بهار نارنج

  • تماس  

دغدغه

21 تیر 1394 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

هیأت رییسه‌ی دانشگاه به مناسبت هفته‌ی خوابگاه‌ها اومده بودند سالن ستایش خوابگاه، تا بچه‌ها مشکلاتشون رو در میون بذارن. بحث بالا گرفته بود، یکی از اینترنت داغون خوابگاه می‌گفت، اون یکی می گفت چهار ساله تو این دانشگاه هنوز یه بار به سرویس داخلی نرسیدم!!! از بس بی‌نظم میاد.
خلاصه هر کس از دری می‌گفت که ناگهان یکی از بچه‌ها از در کناری سالن پرید تو و با عذرخواهی از اینکه حرف بقیه رو قطع می‌کرد، شروع کرد به خوش‌آمد گویی به رییس دانشگاه. همه منتظر بودیم ببینیم حرف حسابش چیه.
دیدم گفت عذر میخوام آقای دکتر، این دوچرخه‌ای که بیرون پارک کردین،  من و دوستم چند دور باهاش زدیم، حلال کنید. ببخشید بی‌اجازه استفاده کردیم، با اجازتون، خداحافظ. (دوچرخه مال پسر حاج آقا، رییس نهاد، بود)
اینا رو گفت و رفت. سالن از خنده بچه‌ها رفت روی هوا.  این هم یه دغدغه بود دیگه!!!

هر گونه کپی برداری از مطالب این ویلاگ٬ بنابر دلایلی٬ برای طلاب جایز نیست.
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

بهار نارنج

یه باری از امروز،رو دوشته/ که واسش یه عمره زمین میخوری همه منتظر تا ببینن کجا/ تو از جاده ی عشق، دل می بری! ولی ایستادن ، فقط کار ماست/ ما که قصمون،قصه ی خواب نیست بیا دل به دریا بزن،شک نکن/ سرانجام این رود ،مرداب نیست
  • ©1404 by لیلی جعفري طاق بستانی هر گونه کپی برداری از مطالب این ویلاگ٬ بنابر دلایلی برای طلاب جایز نیست.
  • تماس