بهار نارنج

  • تماس  

لالایی

29 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی


شب تاسوعای محرم 90 بود٬ پسر 18 ساله اش رو تازه از دست داده بود. به خاطر شرایط جسمی و روحی اش خیلی به مراقبت نیاز داشت. خواستم برگردم خونه٬ گفت میشه امشب پیش من بمونی؟ و من موندم.

آخر شب شد٬ رو زمین نشست و تکیه داد به مبل٬ امیرعباس دوساله اش رو صدا زد. اونو روی پاهاش گذاشت و آروم شروع کرد به لالایی خوندن:

لالالالا گل مادر
خدا باشد تو را یاور

خدای مهربان داری
عزیز پرتوان داری

خدای خوب زیبایی
رفیقت وقت تنهایی..

لالالالا گل مادر
به یاد روی پیغمبر

همان آقای خوبیها
همان مولای پاکی ها

همو که داده ما راجان
به نور آیه قرآن

…

همه ساکت شده بودند و به لالایی آروم او گوش می دادند. یک لحظه نگاه کردم٬ دیدم اشکاش مثل بارون بهار روی پاهای امیرعباس می افتاد و امیرعباس معصومانه مادر را نگاه می کرد و پلک از او بر نمی داشت و او همچنان ادامه می داد:

لالالالا گل مادر
امام تو علی حیدر

علی عشق و علی ایمان
علی نقاشی قرآن

علی آن یار پیغمبر
علی آن ساقی کوثر

لالالالا گل زیبا
به یاد حضرت زهرا

به یاد مادر عالم
نداری ای گل من غم

به یاد غنچه طه
به یاد محسن زهرا

به باد مونس بابا
به یاد زینب کبری

دیگه از شدت بغض گلوم درد می کرد٬ و او همچنان لالایی می خوند.

لالالالا گل سوسن
بخواب ای طفل ناز من

امام دومین ما
بود آن رهبر تنها

به اینجا که رسید٬ بغض همه ترکید. ولی آروم گریه می کردن٬ چون امیرعباس خوابیده بود.
یاد مدینه٬ یاد کوچه٬ یاد تنهایی آن رهبر٬ یاد صلحی که از سر بی یاوری بر او تحمیل شد٬ یاد تابوتی که تیرباران شد و یاد جوانی که عاشق امام حسن علیه السلام بود و تازه از میان ما رفته بود. همه اینها مث برق از ذهنم گذشت.
یه لحظه چشامو باز کردم٬ دیدم همه زبون گرفتن٬ حتی پدربزرگ که آروم گوشه ای نشسته بود و عصایش را به دیوار زده بود و زیر لب می خوند:

لالالالا گل لاله
ببین در دشت آلاله

لالالالا لالالالا
بیا تا کربلا حالا

حسین جانم٬ حسین جانم
حسین ای جان جانانم

حسین ای اشک چشمانم
حسین ای قوت جانم……

غوغا شد٬ یا ابوالفضل…

 1 نظر

خدایا! ولم نکن...

26 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

سارا٬ هم‌اتاقیم٬ یه خواهرزاده‌ی سه ساله داره٬ کیان اسمشه.
سوره توحید رو تازه یاد گرفته٬ اوایل سوره که اصلاً نمیتونی بفهمی چی میگه. تنها جایی که متوجه می‌شی همون آیه آخره که اون هم به جای (و لم یکن) میگه:(وِلَم نکن).

همه بهش می‌خندیم ولی بعد که فکر می‌کنم٬ می‌بینم٬ اشتباه هم که می‌گه٬ ولی حتماً خدا رو قوی دیده که می‌خواد ولش نکنه. و حتما توی عالم کودکی خودش می‌دونه که نیازمند خداست.

خدایاااااااااااااا !
کیان می‌خواد ولش نکنی٬ و ما هم همون خواسته‌ی کیان رو داریم. دقیقاً همون خواسته ٬ با همون احساس پاک. ولی از امام صادق علیه السلام یاد گرفتیم که اینطور بگیم:

رَبِّ لاتَكِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ عَيْنٍ اَبَدَاً لا اَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَلا اَكْثَرَ
اى پروردگارم هرگز چشم برهم‏نهادنى مرا به خود وامگذار نه كمتر از اين و نه بيشتر

 2 نظر

فریاد از هجران رحمت خدا

09 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

این روزها که در مقابل ظلم‌ها٬ کودک‌کشی‌ها٬ خیانت‌ها٬ دلارپرستی‌ها٬ شیطان‌پرستی‌ها٬ شهوت‌ها و زورگویی‌ها٬ چاره‌ای جز فریاد نداریم٬ چه بهانه‌ای بهتر از فردا  برای فریاد زدن؟ 
فردا  که رحمه‌‌للعالمین نیز از میان ما می‌رود…که فریاد فاتحه‌ی صبر است٬ خلاصه‌ی انزجار است و آغاز حرکت… حرکتی از جنس حرکت زینب کبری(س) بعد از فریاد وامحمدایش در غروب عاشورا.

و اینک رسول خوبی‌ها!
فریاد از سنگی که در جنگ احد٬ بر لب و پیشانی‌ات زدند و دندانت راشکستند و حب دنیا قصه‌ی سنگ و دندان را یک بار دیگر در کربلا تکرار کرد…
فریاد  از خاکستری که در کوچه‌ها بر سرت ریختند و تو فقط دعایشان کردی٬ آقاجان!
فریاد  از قرآنی که محجور شد. فریاد از سنتی که بر زمین ماند و فریاد از عترتی که قتل من قتل شد…
فریاد  از قصه‌ی تلخ بار امانتی که هنوز به سرمنزل مقصود نرسیده است…
فریاد  از دوری راه و خستگی پا و غیبت کبری و غیبت آقا…
و فریاد از فردا!

که رحمت خدا برای جهانیان٬ از این سیاره رنج رخت برمی‌بندد و ما می‌مانیم و امام غریبی که در غیبت است…

فریاااااااااااد…

رسول نور دلم تنگ شد اذان بفرست

بلال را به بلندای آسمان بفرست

 به لحن روشن خود در کتیبه های جهان

سرود عشق بگو و به هر زبان بفرست

بخوان : که خوانش این سایه ها تمام شود

بیار نور و به هر گوشه ی جهان بفرست… یارحمه للعالمین

رحلت جانسوز رسول خدا(ص) و شهادت امام حسن مجنبی(ع) تسلیت باد.

 1 نظر

امتحان

08 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

 

30 هزار دینار رقمی بود که یزید به هر نفر از خواص کوفه داد و دینشان را خرید. هر دینار چهار و نیم گرم طلاست ،هر گرم طلا 88هزار تومان ؛ یعنی به پول امروز ما نزدیک به 12 میلیارد تومان!
اگر در آن زمان بودیم یار امام حسین می ماندیم؟

 3 نظر

عشق

08 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

فوق العاده ترین نمونه ای از عشق در زندگی من
“وقتی که ۴ سیب داشتیم و ما ۵ نفر بودیم
مادرم گفت :
“من سیب دوست ندارم”
(بوعلی سینا) 

 نظر دهید »

درجه

08 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

سر کلاس حدیث شناسی داشت اون روایت امام سجاد علیه السلام رو می خوند که فرمود: برای عمویم عباس در بهشت٬ درجه ای است که تمام شهدا به آن غبطه می خورند. گفتم: همه شهدا؟ حتی امام حسین علیه السلام؟ گفت: بله. گفتم: مگه میشه که یه امام معصوم به حال یه شهید غبطه بخوره؟ گفت: درجه با مقام فرق داره٬ مثلا دو تا نظامی رو درنظر بگیر٬ یکی فرمانده و اون یکی زیردست یه وقتی این زیردست یه کاری می کنه که بهش نشان شجاعت می دن٬ ولی به اون مافوقش نمی دن٬ هرچند مقامش بالاتره.

دامن علقمه را باغ گل یاس یکی است
قمر هاشمیان در همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است

 نظر دهید »

بصیرت

07 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

بصیرت یعنی این که بدانیم
شمری که سر از امام حسین علیه السلام برید
همان جانباز جنگ صفین است
که تا مرز شهادت یپش رفت. ( امام خامنه ای)

 1 نظر

سفره

07 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

 

معمولا یکی دو روز توی حوزه علمیه٬ کلاسها تا عصر طول می‌کشید٬ فضای حوزه فرش بود و بساط  ناهار رو همونجا توی کلاسها پهن می‌کردیم و هر پنج شش نفر ناهار رو دور هم می‌خوردیم.
همیشه جمع کردن سفره پای آخرین نفری بود که از سر سفره بلند می‌شد.
ا
ون روز حدیث٬ مثل همییشه اینقدر حرف زد تا دوباره نفر آخر شد. یه نگاه به اطراف انداخت و با درماندگی داد زد:

آی نامردا!
کلوا و اشربوا و لا تفرقوا…

 

 2 نظر

حسین دردانه خدا

01 دی 1392 توسط لیلی جعفري طاق بستانی

موسی جان چرا کوه طور؟ روی نیزه ها هم می شود با خدا حرف زد!

گوش کن …. این سر حسین است…! مشغول راز و نیاز…!

لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم…


از مرحوم آیت الله بهجت"ره” نقل شده است که فرمودند:
مرحوم علامه دربندی در حرم کربلا خطاب به امام حسین “علیه السلام” عرض کرد:
بحق مادرت زهرا “سلام الله علیها” شمر را شفاعت مکن!
از ایشان پرسیدند: مگر حضرت از شمر هم شفاعت میکند؟
جواب داد: امکان دارد؛ زیرا اینها مظهر رحمت پروردگارند.
در محضر آیت الله بهجت/ ج1 _ ص 128

نقل شده است هنگامیکه آن ملعون سر مطهر حضرت را از بدن جدا نمود میگوید:
رایت شفتیه یتحر کان فلما قربته من ادنی سمعته یقول الهی و شیعتی و محبی.
دیدم لبهای حضرت به حرکت در آمد گوشهای خود را نزدیک بردم شنیدم میگوید:
پروردگارا ! پیروان و دوستداران مرا بیامرز!
معالی السبطین/ص 465 __ لسان الذاکرین الدمعه الساکبه/ج4 ص 358

شمر گوید: گوش کردم تا چه خواهد از خدای
جای نفرین هم، به لب دیدم دعا دارد حسین
فرارسیدن اربعین حسینی بر تمامی دوستداران آن حضرت تسلیت باد.
 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4

بهار نارنج

یه باری از امروز،رو دوشته/ که واسش یه عمره زمین میخوری همه منتظر تا ببینن کجا/ تو از جاده ی عشق، دل می بری! ولی ایستادن ، فقط کار ماست/ ما که قصمون،قصه ی خواب نیست بیا دل به دریا بزن،شک نکن/ سرانجام این رود ،مرداب نیست
  • ©1404 by لیلی جعفري طاق بستانی هر گونه کپی برداری از مطالب این ویلاگ٬ بنابر دلایلی برای طلاب جایز نیست.
  • تماس